مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
پـدری پـیـر شده بر سر نعـش پـسرش محتضر شد به خدا وای چه آید به سرش صد و یک دانه تسبیح حسین ریخت زمین ارباً اربـا شد و پـاشـید تـمـام جـگـرش نا مرتب شده این خوش قد و بالای حرم بس که از روی حسد دشمن او زد نظرش همه از بغض علی بر تن و پهلوش زدن میزدن با دم شمشیر و سنان و تبـرش به خـدا آیـنه احـمد و زهرا و عـلی ست این جوانی که لبش تر شده از خون سرش تا تـسـلی بـدهـند داغ عـلـی را به پـدر کوفیان هلهـله کردند بخدا دور و برش عـمـهاش آمده از سـمـت حـرم واویـلا عـمهاش آمده با گـریه و چـشمان ترش زینـبی را که ملک محـرم اسـرار نبود حال افتاده در این خیل حرامی گذرش بـرسـانـیـد جـوانـان حـرم را که بـرنـد جسم صد چاک علی و پدر محتضرش زانویش خم شده این سرو خزان دیده ولی بعد از این کاش بلایی نکند خم کمرش رنگ رخساره او رفت و کمر هم پیچید تا شنید بانگ اخا، ادرک اخای قمرش |